زمان تقریبی مطالعه: 25 دقیقه
 

ارتجاع (قرآن)





ارتجاع از ماده «رجع» در لغت به معنای بازگشت به مکان کار و گفتار پیشین است و در اصطلاح، مخالفت کردن با جهش و انقلاب و پیشرفت در اجتماع و خواستار برجاماندن نظام کهنه است.
[۳] فرهنگ فارسی معین.
در این مقاله معنای اصطلاحی ارتجاع مورد نظر است و آیاتی معرفی می‌شوند که در آن‌ها از واژگان «جاهلیة»، «اعقابکم» و جملاتی مانند «بل نتبع ما وجدنا علیه ءاباءنا»، «بل نتبع ما الفینا علیه ءاباءنا»، «تریدون ان تصدونا عما کانا یعبد ءاباءنا» و... استفاده شده است.

فهرست مندرجات

۱ - آثار ارتجاع
       ۱.۱ - اعراض از دین خدا
       ۱.۲ - انکار پیامبران
              ۱.۲.۱ - انکار حضرت موسی
       ۱.۳ - افترا به پیامبران
              ۱.۳.۱ - افترا به حضرت ابراهیم
              ۱.۳.۲ - افترا به پیامبراسلام
              ۱.۳.۳ - افترا به حضرت موسی
       ۱.۴ - بهانه جویی
       ۱.۵ - توجیه بدی‌ها
              ۱.۵.۱ - توجیه برهنگی در طواف
       ۱.۶ - سوء ظن
              ۱.۶.۱ - سوءظن به حضرت صالح
              ۱.۶.۲ - سوءظن به پیامبراسلام
       ۱.۷ - کفر کافران
       ۱.۸ - گمراهی
       ۱.۹ - مخالفت با انبیا
۲ - ارتجاع اشراف
۳ - خطر ارتجاع‌
۴ - زمینه‌های ارتجاع
       ۴.۱ - استکبار
       ۴.۲ - اشرافیت
       ۴.۳ - اطاعت از کافران
       ۴.۴ - شیطان
       ۴.۵ - عدم تعقل
       ۴.۶ - فقدان رهبری دینی
       ۴.۷ - حق ناپذیری
۵ - سرزنش ارتجاع
       ۵.۱ - سرزنش اهل‌کتاب
       ۵.۲ - سرزنش مشرکان
              ۵.۲.۱ - گرایش به آیین نیاکان
              ۵.۲.۲ - توجیه اعمال ناروا
       ۵.۳ - سرزنش مسلمانان
۶ - کیفر ارتجاع
۷ - عناوین مرتبط
۸ - پانویس
۹ - منبع

۱ - آثار ارتجاع


آثار ارتجاع با توجه به آیات قران عبارتند از:

۱.۱ - اعراض از دین خدا


روی گردانی از مفاهیم وحیانی، پیامد منطق ارتجاع:
۱. «واذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفینا علیه ءاباءنا...؛و هنگامي كه به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل كرده است پيروي كنيد، مي‌گويند: بلكه ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم پيروي مي‌نمائيم....»
۲. «واذا قیل لهم تعالوا الی مآ انزل الله والی الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا علیه ءابآءنا...؛و هنگامي كه به آنها گفته شود، به سوي آنچه خدا نازل كرده و به سوي پيامبر بيائيد مي‌گويند آنچه را از پدران خود يافته‌ ايم ما را بس است!....»
۳. «قد کانت ءایـتی تتلی علیکم فکنتم علی اعقـبکم تنکصون• مستکبرین به سـمرا تهجرون؛(آيا فراموش كرده‌ ايد كه) در گذشته آيات من بطور مداوم بر شما خوانده مي‌شد اما شما اعراض مي‌كرديد و به عقب باز مي‌گشتيد؟!در حالي كه در برابر آن آيات استكبار مي‌نموديد و شبها در جلسات خود به بدگوئي ادامه مي‌داديد.»
۴. «واذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما وجدنا علیه ءاباءنا...؛هنگامي كه به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل كرده پيروي كنيد، مي‌گويند: نه، ما از چيزي پيروي مي‌كنيم كه پدران خود را بر آن يافتيم!....»
۵. «واذا تتلی علیهم ءایـتنا بینـت قالوا ما هـذا الا رجل یرید ان یصدکم عما کان یعبد ءاباؤکم...؛هنگامي كه آيات روشنگر ما بر آنها خوانده شود مي‌گويند او فقط مردي است كه ميخواهد شما را از آنچه پدرانتان پرستش ميكردند باز دارد....»
۶.«و انطـلق الملا منهم ان امشوا واصبروا علی ءالهتکم ان هـذا لشیء یراد• ما سمعنا بهـذا فی الملة الاخرة... • اءنزل علیه الذکر من بیننا...؛سركردگان آنها بيرون آمدند و گفتند برويد و خدايانتان را محكم بچسبيد كه مي‌خواهند ما را به سوي بدبختي بكشانند! ما هرگز چنين چيزي از پدران خود نشنيده‌ ايم... آيا از ميان همه ما، قرآن تنها بر او (محمد) نازل شده ؟....»
۷. «ثم بعثنا من بعدهم موسی و هـرون الی فرعون و ملایه بـایـتنا فاستکبروا و کانوا قوما مجرمین• قالوا اجئتنا لتلفتنا عما وجدنا علیه ءابآءنا وتکون لکما الکبریآء فی الارض...؛بعد از آنها موسي و هارون را با آيات خود به سوي فرعون و اطرافيانش فرستاديم، اما آنها تكبر كردند (و زير بار حق نرفتند چرا كه) آنها گروهي مجرم بودند. گفتند آيا آمده‌ اي كه ما را از آنچه پدرانمان را بر آن يافتيم منصرف سازي، و بزرگي (و رياست) در روي زمين از آن شما باشد؟....»

۱.۲ - انکار پیامبران


انکار پیامبران، ناشی از منطق ارتجاعی مشرکان:
«انهم الفوا ءاباءهم ضالین• فهم علی ءاثـرهم یهرعون• ولقد ضل قبلهم اکثر الاولین• ولقد ارسلنا فیهم منذرین؛چرا كه آنها پدران خود را گمراه يافتند. با اينحال با سرعت به دنبال آنان مي‌دوند. قبل از آنها اكثر پيشينيان (نيز) گمراه شدند. ما در ميان آنها انذاركنندگاني فرستاديم.»

۱.۲.۱ - انکار حضرت موسی


اصرار فرعونیان بر انکار موسی علیه‌السّلام و آموزه‌های وی، بر اثر تعصب آنان به گذشته خود:
۱. «ثم بعثنا من بعدهم موسی وهـرون الی فرعون وملایه... • قالوا اجئتنا لتلفتنا عما وجدنا علیه ءابآءنا...؛بعد از آنها موسي و هارون را با آيات خود به سوي فرعون و اطرافيانش فرستاديم... گفتند آيا آمده‌ اي كه ما را از آنچه پدرانمان را بر آن يافتيم منصرف سازي....»
۲. «فلما جاءهم موسی بـایـتنا بینـت قالوا ما هـذا الا سحر مفتری وما سمعنا بهـذا فی ءابائنا الاولین؛هنگامي كه موسي با معجزات روشن ما به سراغ آنها آمد گفتند: اين چيزي جز سحر نيست كه به دروغ به خدا بسته شده، ما هرگز چنين چيزي در نياكان خود نشنيده‌ ايم!»

۱.۳ - افترا به پیامبران

یکی از آثار ارتجاع، افترا به انبیاء است.

۱.۳.۱ - افترا به حضرت ابراهیم


افترا و ساختگی دانستن دعوت توحیدی ابراهیم علیه‌السّلام، ناشی از عقیده ارتجاعی قومش:
«ولقد ءاتینآ ابرهیم رشده من قبل وکنا به عــلمین• اذ قال لابیه وقومه ما هـذه التماثیل التی انتم لها عـکفون• قالوا وجدنآ ءابآءنا لها عـبدین• قال لقد کنتم انتم وءابآؤکم فی ضلـل مبین• قالوا اجئتنا بالحق‌ام انت من اللعبین؛ما وسيله رشد ابراهيم را از قبل به او داديم، و از (شايستگي) او آگاه بوديم. آن هنگام كه به پدرش (آزر) و قوم او گفت اين مجسمه‌ هاي بيروحي را كه شما همواره پرستش ميكنيد چيست ؟ گفتند: ما پدران خود را ديديم كه آنها را عبادت ميكنند! گفت: مسلما شما و هم پدرانتان در گمراهي آشكاري بوده‌ايد. گفتند: تو مطلب حقي براي ما آورده‌اي يا شوخی ميكني؟!»

۱.۳.۲ - افترا به پیامبراسلام


تهمت جادوگری و دروغگویی سران مشرک به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، نشات گرفته از عقیده ارتجاعی آنان:
«وعجبوا ان جاءهم منذر منهم وقال الکـفرون هـذا سـحر کذاب• ما سمعنا بهـذا فی الملة الاخرة ان هـذا الا اختلـق؛آنها تعجب كردند كه چرا پيامبر انذار كننده‌ اي از ميان آنها برخاسته، و كافران گفتند: اين ساحر دروغگوئي است!ما هرگز چنين چيزي از پدران خود نشنيده‌ ايم، اين فقط يك دروغ است!»

۱.۳.۳ - افترا به حضرت موسی


تهمت جادوگری به موسی علیه‌السّلام نشانه اندیشه ارتجاعی فرعونیان:
۱. «ثم بعثنا من بعدهم موسی وهـرون الی فرعون وملایه... • ... قالوا ان هذا السحر مبین• قالوا اجئتنا لتلفتنا عما وجدنا علیه ءابآءنا...؛بعد از آنها موسي و هارون را با آيات خود به سوي فرعون و اطرافيانش فرستاديم... گفتند اين سحر آشكاري است! گفتند آيا آمده‌ اي كه ما را از آنچه پدرانمان را بر آن يافتيم منصرف سازي.....»
۲. «فلما جاءهم موسی بـایـتنا بینـت قالوا ما هـذا الا سحر مفتری وما سمعنا بهـذا فی ءابائنا الاولین؛هنگامي كه موسي با معجزات روشن ما به سراغ آنها آمد گفتند: اين چيزي جز سحر نيست كه به دروغ به خدا بسته شده، ما هرگز چنين چيزي در نياكان خود نشنيده‌ ايم!»

۱.۴ - بهانه جویی


بهانه جویی کافران در برابر پیامبران، از آثار فکر ارتجاعی آنان:
«قالت رسلهم افی الله شک فاطر السمـوت والارض یدعوکم لیغفر لکم من ذنوبکم ویؤخرکم الی اجل مسمی قالوا ان انتم الا بشر مثلنا تریدون ان تصدونا عما کان یعبد ءابآؤنا فاتونا بسلطـن مبین؛رسولان آنها گفتند آيا در خدا شك است؟! خدائي كه آسمانها و زمين را آفريده؟! او كه شما را دعوت مي‌كند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقرري شما را باقي گذارد، آنها گفتند (ما اينها را نميفهميم همين اندازه ميدانيم) شما انسانهائي همانند ما هستيد و ميخواهيد ما را از آنچه پدرانمان مي‌پرستيدند باز داريد، شما دليل روشني براي ما بياوريد!»

۱.۵ - توجیه بدی‌ها


توجیه ناصواب کارهای زشت از آثار تفکر ارتجاعی مشرکان :
«واذا فعلوا فـحشة قالوا وجدنا علیهآ ءابآءنا والله امرنا بها قل ان الله لایامر بالفحشاء...؛و هنگامي كه كار زشتي انجام ميدهند ميگويند پدران خود را بر اين عمل ديديم، و خداوند بما دستور داده است! بگو خداوند (هرگز) دستور به عمل زشت نمي‌دهد آيا چيزي بر خدا مي‌بنديد كه نمي‌داني.»

۱.۵.۱ - توجیه برهنگی در طواف


توجیه طواف کعبه در حال برهنگی، از آثار عقیده ارتجاعی مشرکان:
«واذا فعلوا فـحشة قالوا وجدنا علیهآ ءابآءنا...؛و هنگامي كه كار زشتي انجام ميدهند ميگويند پدران خود را بر اين عمل ديديم....»
براساس شان نزول، مقصود از «فحشا»، طواف زنان و مردان در حال برهنگی است.

۱.۶ - سوء ظن

از آثار ارتجاع، بدگمانی است.

۱.۶.۱ - سوءظن به حضرت صالح


بدگمانی قوم ثمود به دعوت صالح علیه‌السلام ، ناشی از منطق ارتجاعی آنان :
۱. «والی ثمود اخاهم صــلحا قال یـقوم اعبدوا الله... • قالوا یـصــلح قد کنت فینا مرجوا قبل هـذا اتنهـنآ ان نعبد ما یعبد ءابآؤنا واننا لفی شک مما تدعونآ الیه مریب؛و به سوي (قوم) ثمود برادرشان صالح را فرستاديم، گفت: اي قوم من! الله را پرستش كنيد ... گفتند اي صالح! تو پيش از اين مايه اميد ما بودي! آيا ما را از پرستش آنچه پدرانمان مي‌پرستيدند نهي مي‌كني ؟ و ما در مورد آنچه ما را به سوي آن دعوت مي‌كني در شك و ترديد هستيم.»
۲.«الم یاتکم نبؤا الذین من قبلکم قوم نوح وعاد وثمود والذین من بعدهم لایعلمهم الا الله جآءتهم رسلهم بالبینـت فردوا ایدیهم فی افوههم وقالوا انا کفرنا بمآ ارسلتم به وانا لفی شک مما تدعوننآ الیه مریب• قالت رسلهم افی الله شک فاطر السمـوت والارض یدعوکم لیغفر لکم من ذنوبکمویؤخرکم الی اجل مسمی قالوا ان انتم الا بشر مثلنا تریدون ان تصدونا عما کان یعبد ءابآؤنا فاتونا بسلطـن مبین؛آيا خبر آنها كه پيش از شما بودند به شما نرسيده: قوم نوح و عاد و ثمود و آنها كه پس از ايشان بودند، همانها كه جز خداوند از آنان آگاه نيست، پيامبرانشان با دلائل روشن به سوي آنها آمدند، ولي آنها (از روي تعجب و استهزا) دست بر دهان گرفتند و گفتند كه ما به آنچه شما مامور آن هستيد كافريم، و نسبت به آنچه ما را به سوي آن ميخوانيد تردید داريم! رسولان آنها گفتند آيا در خدا شك است؟! خدائي كه آ سمانها و زمين را آفريده؟! او كه شما را دعوت مي‌كند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقرري شما را باقي گذارد، آنها گفتند (ما اينها را نميفهميم همين اندازه ميدانيم) شما انسانهائي همانند ما هستيد و ميخواهيد ما را از آنچه پدرانمان مي‌پرستيدند باز داريد، شما دليل روشني براي ما بياوريد!»

۱.۶.۲ - سوءظن به پیامبراسلام


بدگمانی مشرکان به دعوت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ ، ناشی از اندیشه ارتجاعی آنان :
«وعجبوا ان جاءهم منذر منهم وقال الکـفرون هـذا سـحر کذاب• ما سمعنا بهـذا فی الملة الاخرة ان هـذا الا اختلـق• اءنزل علیه الذکر من بیننا بل هم فی شک من ذکری بل لما یذوقوا عذاب؛آنها تعجب كردند كه چرا پيامبر انذار كننده‌ اي از ميان آنها برخاسته، و كافران گفتند: اين ساحر دروغگوئي است! سركردگان آنها بيرون آمدند و گفتند برويد و خدايانتان را محكم بچسبيد كه مي‌خواهند ما را به سوي بدبختی بكشانند! ما هرگز چنين چيزي از پدران خود نشنيده‌ ايم، اين فقط يك دروغ است!آيا از ميان همه ما، قرآن تنها بر او (محمد) نازل شده ؟، آنها در حقيقت در اصل وحي من ترديد دارند بلكه آنها هنوز عذاب الهي را نچشيده‌ اند (كه اينچنين گستاخانه سخن مي‌گويند).»

۱.۷ - کفر کافران


کفر کافران، نشات گرفته از منطق ارتجاعی آنان:
۱. «ثم بعثنا من بعدهم موسی وهـرون الی فرعون وملایه... • قالوا اجئتنا لتلفتنا عما وجدنا علیه ءابآءنا و ما نحن لکما بمؤمنین؛بعد از آنها موسي و هارون را با آيات خود به سوي فرعون و اطرافيانش فرستاديم... گفتند آيا آمده‌ اي كه ما را از آنچه پدرانمان را بر آن يافتيم منصرف سازي، و بزرگي (و رياست) در روي زمین از آن شما باشد؟ ما به شما ايمان نمي‌آوريم!»
۲. «الم یاتکم نبؤا الذین من قبلکم قوم نوح وعاد وثمود والذین من بعدهم لایعلمهم الا الله جآءتهم رسلهم بالبینـت فردوا ایدیهم فی افوههم وقالوا انا کفرنا بمآ ارسلتم به وانا لفی شک مما تدعوننآ الیه مریب• قالت رسلهم افی الله شک فاطر السمـوت والارض یدعوکم لیغفر لکم من ذنوبکمویؤخرکم الی اجل مسمی قالوا ان انتم الا بشر مثلنا تریدون ان تصدونا عما کان یعبد ءابآؤنا فاتونا بسلطـن مبین؛آيا خبر آنها كه پيش از شما بودند به شما نرسيده: قوم نوح و عاد و ثمود و آنها كه پس از ايشان بودند، همانها كه جز خداوند از آنان آگاه نيست، پيامبرانشان با دلائل روشن به سوي آنها آمدند، ولي آنها (از روي تعجب و استهزا) دست بر دهان گرفتند و گفتند كه ما به آنچه شما مامور آن هستيد كافريم، و نسبت به آنچه ما را به سوي آن ميخوانيد ترديد داريم! رسولان آنها گفتند آيا در خدا شك است؟! خدائي كه آسمانها و زمين را آفريده؟! او كه شما را دعوت مي‌كند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقرري شما را باقي گذارد، آنها گفتند (ما اينها را نميفهميم همين اندازه ميدانيم) شما انسانهائي همانند ما هستيد و ميخواهيد ما را از آنچه پدرانمان مي‌پرستيدند باز داريد، شما دليل روشني براي ما بياوريد!»
۳. «وعجبوا ان جاءهم منذر منهم وقال الکـفرون هـذا سـحر کذاب• و انطـلق الملا منهم ان امشوا واصبروا علی ءالهتکم ان هـذا لشیء یراد• ما سمعنا بهـذا فی الملة الاخرة ان هـذا الا اختلـق؛آنها تعجب كردند كه چرا پيامبر انذار كننده‌ اي از ميان آنها برخاسته، و كافران گفتند: اين ساحر دروغگوئي است!سركردگان آنها بيرون آمدند و گفتند برويد و خدايانتان را محكم بچسبيد كه مي‌خواهند ما را به سوي بدبختي بكشانند! ما هرگز چنين چيزي از پدران خود نشنيده‌ ايم، اين فقط يك دروغ است!»
۴. «وکذلک ما ارسلنا من قبلک فی قریة من نذیر الا قال مترفوها انا وجدنا ءاباءنا علی امة و انا علی ءاثـرهم مقتدون• قـل اولو جئتکم باهدی مما وجدتم علیه ءاباءکم قالوا انا بما ارسلتم به کـفرون؛همين گونه در هيچ شهر و دياري پيش از تو پيامبري انذاركننده نفرستاديم مگر اينكه ثروتمندان مست و مغرور گفتند ما پدران خود را بر مذهبي يافتيم و به آثار آنها اقتدا مي‌كنيم.(پيامبرشان) گفت: آيا اگر من آئيني هدايت بخش تر از آنچه پدرانتان را بر آن يافتيد آورده باشم (باز هم انكار مي‌كنيد؟!) گفتند (آري) ما به آنچه شما به آن مبعوث شده‌ ايد كافريم!»

۱.۸ - گمراهی


گمراهی مشرکان بر اثر پیروی از عقاید پیشینیان خود، از آثار روشن ارتجاع:
«اذ قال لابیه وقومه ما هـذه التماثیل التی انتم لها عـکفون• قالوا وجدنآ ءابآءنا لها عـبدین• قال لقد کنتم انتم وءابآؤکم فی ضلـل مبین؛آن هنگام كه به پدرش (آزر) و قوم او گفت اين مجسمه‌ هاي بيروحي را كه شما همواره پرستش ميكنيد چيست ؟ گفتند: ما پدران خود را ديديم كه آنها را عبادت ميكنند! گفت: مسلما شما و هم پدرانتان در گمراهي آشكاري بوده‌ايد.»

۱.۹ - مخالفت با انبیا


تفکر ارتجاعی، منشا برخوردهای ناصواب کافران با پیامبران علیهم‌السّلام:
«الم یاتکم نبؤا الذین من قبلکم قوم نوح وعاد وثمود والذین من بعدهم لایعلمهم الا الله جآءتهم رسلهم بالبینـت... و قالوا انا کفرنا بمآ ارسلتم به وانا لفی شک مما تدعوننآ الیه مریب• ... قالوا ان انتم الا بشر مثلنا تریدون ان تصدونا عما کان یعبد ءابآؤنا...؛آيا خبر آنها كه پيش از شما بودند به شما نرسيده: قوم نوح و عاد و ثمود و آنها كه پس از ايشان بودند، همانها كه جز خداوند از آنان آگاه نيست، پيامبرانشان با دلائل روشن به سوي آنها آمدند، ... گفتند كه ما به آنچه شما مامور آن هستيد كافريم، و نسبت به آنچه ما را به سوي آن ميخوانيد ترديد داريم! ... آنها گفتند (ما اينها را نميفهميم همين اندازه ميدانيم) شما انسانهائي همانند ما هستيد و ميخواهيد ما را از آنچه پدرانمان مي‌پرستيدند باز داريد....»

۲ - ارتجاع اشراف


اشراف در اقوام مختلف (قوم فرعون، قوم ثمود، قوم شعیب و ...) از تفکر ارتجاعی برخوردار بودند.

۳ - خطر ارتجاع‌



هشدار خداوند نسبت به خطر عقب‌گرد جامعه ايمانى و ارتداد آنان:
«يأيّها الّذين ءامنوا إن تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على‌ أعقبكم ....؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد اگر از كساني كه كافر شده‌ اند اطاعت كنيد شما را به عقب باز مي‌گردانند ....»

۴ - زمینه‌های ارتجاع


زمینه‌های ارتجاع با توجه به آیات قرآن عبارتند از:

۴.۱ - استکبار


وجود روحیه استکباری در اشراف مکه، زمینه ساز واپس گرایی و دوری آنان از آیات الهی:
«حتی اذا اخذنا مترفیهم بالعذاب اذا هم یجـرون• قد کانت ءایـتی تتلی علیکم فکنتم علی اعقـبکم تنکصون• مستکبرین به سـمرا تهجرون. تا زماني كه متنعمان مغرور آنها در چنگال عذاب گرفتار سازيم در اين هنگام ناله‌ هاي دردناك و استغاثه آميز سر مي‌دهند! (آيا فراموش كرده‌ ايد كه) در گذشته آيات من بطور مداوم بر شما خوانده مي‌شد اما شما اعراض مي‌كرديد و به عقب باز مي‌گشتيد؟! در حالي كه در برابر آن آيات استكبار مي‌نموديد و شبها در جلسات خود به بدگوئي ادامه مي‌داديد.»

۴.۲ - اشرافیت


اشرافی گری، زمینه ساز منطق ارتجاعی:
۱. «وکذلک ما ارسلنا من قبلک فی قریة من نذیر الا قال مترفوها انا وجدنا ءاباءنا علی امة و انا علی ءاثـرهم مقتدون؛همين گونه در هيچ شهر و دياري پيش از تو پيامبري انذاركننده نفرستاديم مگر اينكه ثروتمندان مست و مغرور گفتند ما پدران خود را بر مذهبي يافتيم و به آثار آنها اقتدا مي‌كنيم.»
۲. «حتی اذا اخذنا مترفیهم بالعذاب اذا هم یجـرون• قد کانت ءایـتی تتلی علیکم فکنتم علی اعقـبکم تنکصون؛تا زماني كه متنعمان مغرور آنها در چنگال عذاب گرفتار سازيم در اين هنگام ناله‌ هاي دردناك و استغاثه آميز سر مي‌دهند! (اما به آنها گفته مي‌شود) فرياد نكنيد! امروز شما از ناحيه ما ياري نخواهيد شد. (آيا فراموش كرده‌ ايد كه) در گذشته آيات من بطور مداوم بر شما خوانده مي‌شد اما شما اعراض مي‌كرديد و به عقب باز مي‌گشتيد؟!» از این که خداوند می‌فرماید: «مترفان» در برابر دعوت وحی ایستادند و اعلام کردند که ما تابع آیین پدرانمان هستیم، برمی آید که اشراف و اشرافی گری آنان، در این موضع گیری، نقش داشته است.
۳. «و انطـلق الملا منهم ان امشوا واصبروا علی ءالهتکم ان هـذا لشیء یراد• ما سمعنا بهـذا فی الملة الاخرة ان هـذا الا اختلـق؛سركردگان آنها بيرون آمدند و گفتند برويد و خدايانتان را محكم بچسبيد كه مي‌خواهند ما را به سوي بدبختي بكشانند! ما هرگز چنين چيزي از پدران خود نشنيده‌ ايم، اين فقط يك دروغ است!»

۴.۳ - اطاعت از کافران


پیروی جامعه ایمانی از کفرپیشگان، زمینه ساز واپس گرایی آنان:
«یـایها الذین ءامنوا ان تطیعوا الذین کفروا یردوکم علی اعقـبکم...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد اگر از كساني كه كافر شده‌ اند اطاعت كنيد شما را به عقب باز مي‌گردانند....»

۴.۴ - شیطان


دعوت شیطان، زمینه ساز اصرار مشرکان بر آیین نیاکان خود، در برابر دعوت اسلام:
«واذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما وجدنا علیه ءاباءنا او لو کان الشیطـن یدعوهم الی عذاب السعیر؛هنگامي كه به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل كرده پيروي كنيد، مي‌گويند: نه، ما از چيزي پيروي مي‌كنيم كه پدران خود را بر آن يافتيم! آيا حتي اگر شيطان آنها را دعوت به عذاب آتش فروزان كند (باز هم تبعيت مي‌كنند)؟!»

۴.۵ - عدم تعقل


خردناورزی اشراف، زمینه ساز بینش ارتجاعی آنان:
«حتی اذا اخذنا مترفیهم بالعذاب اذا هم یجـرون• قد کانت ءایـتی تتلی علیکم فکنتم علی اعقـبکم تنکصون• افلم یدبروا القول‌ام جاءهم ما لم یات ءاباءهم الاولینتا زماني كه متنعمان مغرور آنها در چنگال عذاب گرفتار سازيم در اين هنگام ناله‌ هاي دردناك و استغاثه آميز سر مي‌دهند! (آيا فراموش كرده‌ ايد كه) در گذشته آيات من بطور مداوم بر شما خوانده مي‌شد اما شما اعراض مي‌كرديد و به عقب باز مي‌گشتيد؟! آيا آنها در اين گفتار تدبر نكردند؟ يا اينكه مطالبي براي آنان آمده كه براي نياكانشان نيامده است؟!»

۴.۶ - فقدان رهبری دینی


فقدان رهبری دینی، زمینه ساز عقب گرد مؤمنان:
«و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افاین مات او قتل انقلبتم علی اعقـبکم...؛محمد صلي‌اللّه‌عليه‌وآله فقط فرستاده خدا بود و پيش از او فرستادگان ديگري نيز بودند، آيا اگر او بميرد و يا كشته شود شما به عقب بر مي‌گرديد؟ (و با مرگ او اسلام را رها كرده به دوران كفر و بت پرستي بازگشت خواهيد كرد)....»

۴.۷ - حق ناپذیری


حق ناپذیری، زمینه واپس گرایی:
«قد کانت ءایـتی تتلی علیکم فکنتم علی اعقـبکم تنکصون• ... ‌ام یقولون به جنة بل جاءهم بالحق واکثرهم للحق کـرهون؛آيا آنها در اين گفتار تدبر نكردند؟ يا اينكه مطالبي براي آنان آمده كه براي نياكانشان نيامده است؟! يا مي‌گويند او ديوانه است؟!، ولي او حق را براي آنها آورده اما اكثرشان از حق كراهت دارند.»

۵ - سرزنش ارتجاع


خداوند در قرآن ارتجاع‌کنندگان را سرزنش می‌کند.

۵.۱ - سرزنش اهل‌کتاب


سرزنش اهل‌کتاب، به جرم گرايش آنان به دوران جاهليّت:
«وان احکم بینهم بمآ انزل الله ولاتتبع اهواءهم... • افحکم الجـهلیة یبغون...؛و بايد در ميان آنها (اهل كتاب) طبق آنچه خداوند نازل كرده حكم كني و از هوسهاي آنان پيروي مكن ... آيا آنها حكم جاهليت را (از تو) مي‌خواهند....»

۵.۲ - سرزنش مشرکان

خداوند مشرکان را به دلیل ارتجاعشان سرزنش می‌کند.

۵.۲.۱ - گرایش به آیین نیاکان


سرزنش مشركان، به جرم گرايش آنان به آيين دوران پيش از اسلام:
۱. «واذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما الفینا علیه ءاباءنا او لو کان ءابآؤهم لایعقلون شیـا و لایهتدون؛و هنگامي كه به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل كرده است پيروي كنيد، مي‌گويند: بلكه ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم پيروي مي‌نمائيم، آيا نه اين است كه پدران آنها چيزي نمي‌فهميدند و هدايت نيافتند؟!»
۲. «واذا قیل لهم تعالوا الی مآ انزل الله والی الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا علیه ءابآءنا او لو کان ءابآؤهم لایعلمون شیـا و لایهتدون؛و هنگامي كه به آنها گفته شود، به سوي آنچه خدا نازل كرده و به سوي پيامبر بيائيد مي‌گويند آنچه را از پدران خود يافته‌ ايم ما را بس است!، آيا نه چنين است كه پدران آنها چيزي نمي‌دانستند و هدايت نيافته بودند؟!»
۳. «حتی اذا اخذنا مترفیهم بالعذاب اذا هم یجـرون• قد کانت ءایـتی تتلی علیکم فکنتم علی اعقـبکم تنکصون• مستکبرین به سـمرا تهجرون؛تا زماني كه متنعمان مغرور آنها در چنگال عذاب گرفتار سازيم در اين هنگام ناله‌ هاي دردناك و استغاثه آميز سر مي‌دهند! (آيا فراموش كرده‌ ايد كه) در گذشته آيات من بطور مداوم بر شما خوانده مي‌شد اما شما اعراض مي‌كرديد و به عقب باز مي‌گشتيد؟!در حالي كه در برابر آن آيات استكبار مي‌نموديد و شبها در جلسات خود به بدگوئي ادامه مي‌داديد.»
۴. «واذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما وجدنا علیه ءاباءنا او لو کان الشیطـن یدعوهم الی عذاب السعیر؛هنگامي كه به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل كرده پيروي كنيد، مي‌گويند: نه، ما از چيزي پيروي مي‌كنيم كه پدران خود را بر آن يافتيم! آيا حتي اگر شيطان آنها را دعوت به عذاب آتش فروزان كند (باز هم تبعيت مي‌كنند)؟!»
۵. «وکذلک ما ارسلنا من قبلک فی قریة من نذیر الا قال مترفوها انا وجدنا ءاباءنا علی امة و انا علی ءاثـرهم مقتدون• قـل اولو جئتکم باهدی مما وجدتم علیه ءاباءکم...همين گونه در هيچ شهر و دياري پيش از تو پيامبري انذاركننده نفرستاديم مگر اينكه ثروتمندان مست و مغرور گفتند ما پدران خود را بر مذهبي يافتيم و به آثار آنها اقتدا مي‌كنيم.(پيامبرشان) گفت: آيا اگر من آئيني هدايت بخش تر از آنچه پدرانتان را بر آن يافتيد آورده باشم (باز هم انكار مي‌كنيد؟!)....»

۵.۲.۲ - توجیه اعمال ناروا


منطق ارتجاعى مشركان، در توجيه كارهاى زشت خويش، مورد نکوهش الهى:
«واذا فعلوا فـحشة قالوا وجدنا علیهآ ءابآءنا والله امرنا بها قل ان الله لایامر بالفحشآء اتقولون علی الله ما لاتعلمون؛و هنگامي كه كار زشتي انجام ميدهند ميگويند پدران خود را بر اين عمل ديديم، و خداوند بما دستور داده است! بگو خداوند (هرگز) دستور به عمل زشت نمي‌دهد آيا چيزي بر خدا مي‌بنديد كه نمي‌داني.»

۵.۳ - سرزنش مسلمانان


سرزنش برخى مسلمانان از سوى خداوند، به دليل گرايش ارتجاعى آنان:
۱. «وما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افاین مات او قتل انقلبتم علی اعقـبکم ومن ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیـا...؛محمد صلي‌اللّه‌عليه‌وآله فقط فرستاده خدا بود و پيش از او فرستادگان ديگري نيز بودند، آيا اگر او بميرد و يا كشته شود شما به عقب بر مي‌گرديد؟ (و با مرگ او اسلام را رها كرده به دوران كفر و بت پرستي بازگشت خواهيد كرد) و هر كس به عقب بازگردد هرگز ضرري به خدا نمي‌زند....»
۲. «قل اندعوا من دون الله ما لاینفعنا ولایضرنا ونرد علی اعقابنا بعد اذ هدینا الله کالذی استهوته الشیـطین فی الارض...؛بگو آيا چيزي غير از خدا بخوانيم كه نه سودي به حال ما دارد نه زياني و (به اين ترتيب) بازگشت به عقب كنيم بعد از آنكه خداوند ما را هدايت كرده، همانند كسي كه بر اثر وسوسه‌ هاي شياطين راه را گم كرده و سرگردان مانده....»

۶ - کیفر ارتجاع



شتاب ستمگران به عقيده باطل نياكان خود، سبب گرفتار شدن به عذاب‌هاى جهنّم:
۱. «حتی اذا اخذنا مترفیهم بالعذاب اذا هم یجـرون• ... قد کانت ءایـتی تتلی علیکم فکنتم علی اعقـبکم تنکصون؛تا زماني كه متنعمان مغرور آنها در چنگال عذاب گرفتار سازيم در اين هنگام ناله‌ هاي دردناك و استغاثه آميز سر مي‌دهند! (آيا فراموش كرده‌ ايد كه) در گذشته آيات من بطور مداوم بر شما خوانده مي‌شد اما شما اعراض مي‌كرديد و به عقب باز مي‌گشتيد؟!»
۲. «انهم الفوا ءاباءهم ضالین• انا جعلنـها فتنة للظـلمین• ثم ان لهم علیها لشوبا من حمیم• ثم ان مرجعهم لالی الجحیم• فهم علی ءاثـرهم یهرعون؛آيا اين (نعمتهاي جاويدان بهشت) بهتر است يا درخت (نفرت انگيز) زقوم؟! ما آن را مايه درد و رنج ظالمان قرار داديم. سپس روي آن آب داغ متعفني مي‌نوشند. سپس بازگشت آنها به سوي جهنم است. با اينحال با سرعت به دنبال آنان مي‌دوند.»

۷ - عناوین مرتبط



ارتجاع آزر (قرآن)، ارتجاع اهل کتاب (قرآن)، ارتجاع فرعون (قرآن)، ارتجاع فرعونیان (قرآن)، ارتجاع قوم ابراهیم (قرآن)، ارتجاع قوم ثمود (قرآن)، ارتجاع قوم شعیب (قرآن)، ارتجاع قوم نوح (قرآن)، ارتجاع قوم هود (قرآن)، ارتجاع کافران (قرآن)، ارتجاع مشرکان (قرآن)، تهمت ارتجاع (قرآن).

۸ - پانویس


 
۱. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القران، ص۱۸۹.    
۲. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۴، ص۶۰.    
۳. فرهنگ فارسی معین.
۴. بقره/سوره۲، آیه۱۷۰.    
۵. مائده/سوره۵، آیه۱۰۴.    
۶. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۶.    
۷. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۷.    
۸. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۱.    
۹. سبا/سوره۳۴، آیه۴۳.    
۱۰. ص/سوره۳۸، آیه۶ - ۸.    
۱۱. یونس/سوره۱۰، آیه۷۵.    
۱۲. یونس/سوره۱۰، آیه۷۸.    
۱۳. صافات/سوره۳۷، آیه۶۹ - ۷۲.    
۱۴. یونس/سوره۱۰، آیه۷۵.    
۱۵. یونس/سوره۱۰، آیه۷۸.    
۱۶. قصص/سوره۲۸، آیه۳۶.    
۱۷. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۱ - ۵۵.    
۱۸. ص/سوره۳۸، آیه۴.    
۱۹. ص/سوره۳۸، آیه۷.    
۲۰. یونس/سوره۱۰، آیه۷۵.    
۲۱. یونس/سوره۱۰، آیه۷۶.    
۲۲. یونس/سوره۱۰، آیه۷۸.    
۲۳. قصص/سوره۲۸، آیه۳۶.    
۲۴. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۰.    
۲۵. اعراف/سوره۷، آیه۲۸.    
۲۶. اعراف/سوره۷، آیه۲۸.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۲۳۹.    
۲۸. هود/سوره۱۱، آیه۶۱.    
۲۹. هود/سوره۱۱، آیه۶۲.    
۳۰. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۹ -۱۰.    
۳۱. ص/سوره۳۸، آیه۴.    
۳۲. ص/سوره۳۸، آیه۶ - ۸.    
۳۳. یونس/سوره۱۰، آیه۷۵.    
۳۴. یونس/سوره۱۰، آیه۷۸.    
۳۵. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۹ -۱۰.    
۳۶. ص/سوره۳۸، آیه۴.    
۳۷. ص/سوره۳۸، آیه۶ - ۷.    
۳۸. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۳.    
۳۹. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۴.    
۴۰. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۲ - ۵۴.    
۴۱. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۹ -۱۰.    
۴۲. برای توضیح بیشتر به مقالات ارتجاع فرعونیان (قرآن)، ارتجاع قوم ثمود (قرآن)، ارتجاع قوم شعیب (قرآن)، ارتجاع قوم نوح (قرآن)، ارتجاع قوم هود (قرآن) و ارتجاع مشرکان‌ (قرآن) مرجعه شود.
۴۳. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۴۹.    
۴۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۴.    
۴۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۶.    
۴۶. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۷.    
۴۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۳.    
۴۸. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۴ - ۶۶.    
۴۹. ص/سوره۳۸، آیه۶.    
۵۰. ص/سوره۳۸، آیه۷.    
۵۱. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۹.    
۵۲. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۱.    
۵۳. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۴.    
۵۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۶.    
۵۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۸.    
۵۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۴.    
۵۷. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۶.    
۵۸. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۷۰.    
۵۹. مائده/سوره۵، آیه۴۹.    
۶۰. مائده/سوره۵، آیه۵۰.    
۶۱. بقره/سوره۲، آیه۱۷۰.    
۶۲. مائده/سوره۵، آیه۱۰۴.    
۶۳. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۴.    
۶۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۶.    
۶۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۷.    
۶۶. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۱.    
۶۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۳.    
۶۸. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۴.    
۶۹. اعراف/سوره۷، آیه۲۸.    
۷۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۴.    
۷۱. انعام/سوره۶، آیه۷۱.    
۷۲. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۴.    
۷۳. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۶۶.    
۷۴. صافات/سوره۳۷، آیه۶۲.    
۷۵. صافات/سوره۳۷، آیه۶۳.    
۷۶. صافات/سوره۳۷، آیه۶۷.    
۷۷. صافات/سوره۳۷، آیه۶۸.    
۷۸. صافات/سوره۳۷، آیه۷۰.    


۹ - منبع


مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۵۴۳، برگرفته از مقاله «ارتجاع».    


رده‌های این صفحه : ارتجاع | موضوعات قرآنی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.